الگو qm به اعتقاد بسیاری از معاملهگران حرفهای بازارهای مالی، یکی از الگوهایی است که احتمال برد بالایی در معاملات دارد. تریدرها با شناسایی دقیق این الگو در نمودارهای تکنیکال میتوانند با ریسک کمتری به سودآوری برسند. با این حال، به دلیل شباهتهای ظاهری این الگو با سایر الگوهای موجود در بازار، ممکن است برخی معاملهگران آن را به اشتباه تشخیص دهند. در ادامه، به بررسی کامل این الگو خواهیم پرداخت تا با شناخت بهتر آن بتوانید از مزایای بینظیرش بهرهمند شوید. اگر علاقهمندید این موضوع را بهصورت جامع یاد بگیرید، تا پایان مقاله همراه ما باشید.
- حسین حیدری
- بدون دیدگاه
الگو qm چیست؟
الگو qm در تحلیل تکنیکال بهعنوان یک الگوی بازگشتی شناخته میشود که میتواند ساختار بازار را تغییر دهد. این الگو معمولاً در سطوح مقاومت (Resistance Level) و سطوح حمایت (Support Level) تشکیل میشود و در این نقاط از نمودار اعتبار بیشتری دارد. این الگو شباهت زیادی به الگوی سر و شانه دارد، اما با یک تفاوت کلیدی که در الگو QM خط گردن شکسته میشود. پس از این شکست، معمولا یک اصلاح قیمتی اتفاق میافتد و سپس قیمت از شانه چپ در همسطح شانه راست بازمیگردد. معاملهگران میتوانند با استفاده از تأییدیههای کندلی مناسب، نقطه ورود خود را تعیین کنند.
الگو qm که گاهی با نام Quasimodo نیز شناخته میشود، یکی از الگوهای محبوب با نرخ موفقیت یا Win Rate بالا در بازارهای مالی است. این ویژگی باعث میشود که این الگو برای معاملهگران جذابیت بیشتری داشته باشد، چرا که ریواردهای مناسبی ارائه میدهد و در نهایت میتواند میزان سودآوری تریدرها را افزایش دهد.
فهرست مطالب
نحوه تشخیص الگو qm
همانطور که پیشتر اشاره شد، این الگو در سطوح کلیدی بازار تشکیل میشود. بنابراین، اولین گام برای شناسایی آن، تعیین این سطوح در نمودار تکنیکالی است. هنگامی که قیمت به این نواحی میرسد، معمولاً یک سقف بالاتر یا یک کف پایینتر در نمودار مشاهده میشود که احتمال تشکیل الگوی qm است.
الگوی qm در دو حالت کلی قابلمشاهده است که در ادامه به آنها میپردازیم:
- حالت نزولی الگو qm؛
- حالت صعودی الگو qm ؛
این الگو از 4 بخش اصلی تشکیل شده است که جزئیات هر بخش در دو حالت صعودی و نزولی به طور دقیق بررسی خواهد شد.
حالت نزولی الگو qm
در حالت نزولی الگویqm ، بازار ابتدا در یک ساختار صعودی قرار دارد. همانطور که در تصویر پایین مشاهده میکنید، قیمت یک سقف اولیه را تشکیل میدهد که به آن نقطه (A) میگوییم. پس از این سقف، قیمت یک اصلاح نزولی انجام میدهد و به کف جدیدی در نقطه (B) میرسد. با اتمام این اصلاح، قیمت به سمت بالا حرکت کرده و یک سقف جدید بالاتر از نقطه (A) تشکیل میدهد که به آن نقطه (C) یا نقطه برگشت گفته میشود.
پس از رسیدن به نقطه (C)، قیمت وارد یک اصلاح نزولی میشود که حتی از نقطه (B) نیز پایینتر میرود. اینجا تفاوت کلیدی الگوی qm با الگوی سر و شانه مشخص میشود: در الگویqm ، خط گردن به سمت پایین شکسته میشود. پس از این شکست و رسیدن قیمت به نقطه (D)، بازار یک حرکت صعودی کوتاه انجام میدهد و سپس در نقطه (E) ، همجهت با شانه سمت راست، دوباره نزول خود را آغاز میکند.
نکته مهم در این الگو، نقطه (E) نباید از نقطه (A) بالاتر برود، زیرا این نفوذ احتمال موفقیت الگو را کاهش میدهد. معاملهگران پرریسک میتوانند در نقطه (E) و هنگام برگشت قیمت، معامله خود را آغاز کنند. برای این کار میتوان از ابزار فیبوناچی استفاده کرد و با توجه به اصلاحات بین نقاط C و D، در سطح 50 درصد اصلاحی وارد معامله شد.
از سوی دیگر، معاملهگران کمریسک میتوانند پس از شکست نقطه (D) اقدام به ورود به معامله کنند. البته این روش معمولا ریوارد کمتری به همراه خواهد داشت.
حالت صعودی الگو qm
در حالت صعودی الگو qm، روندی مشابه حالت نزولی، اما در جهت معکوس رخ میدهد. به عنوان مثال، قیمت ابتدا در یک روند نزولی قرار دارد. در این ساختار، قیمت به یک سطح مهم و معتبر رسیده و در نقطه (A) روند نزولی متوقف میشود. سپس یک اصلاح صعودی اتفاق افتاده و قیمت به نقطه (B) میرسد. در این مرحله، توقف قیمت مشاهده میشود و پس از آن قیمت کاهش مییابد و حتی کف نقطه (A) را نیز میشکند. در نهایت، قیمت در نقطه (C) متوقف میشود.
پس از توقف قیمت در نقطه (C)، بازار یک اصلاح صعودی دیگر را تجربه میکند که این اصلاح باعث میشود سقف نقطه (B) شکسته شود. در این مرحله، خط گردن ما نیز شکسته میشود. سپس قیمت به نقطه (D) میرسد و یک اصلاح دیگر انجام میدهد که منجر به تشکیل شانه سمت چپ در نمودار میشود.
نکته کلیدی در این حالت، نقطه (E) که بهعنوان شانه سمت راست در نظر گرفته میشود، نباید پایینتر از شانه سمت چپ نقطه (D) قرار گیرد. پس از تشکیل این نقطه، بازار وارد یک روند صعودی جدید میشود.
معاملهگرانی که دیدگاه پرریسکتری دارند، میتوانند با استفاده از تأیید الگو (Pattern Confirmation) در نقطه (E) معاملات خود را آغاز کنند. در نهایت، قیمت روند صعودی خود را آغاز کرده و به سمت اهداف بالاتر حرکت میکند.
الگو qm یکی از قدرتمندترین الگوهای موجود در بازارهای مالی است و به دلیل احتمال برد بالا، مورد توجه بسیاری از معاملهگران حرفهای قرار گرفته است. این الگو شباهت زیادی به الگوی سر و شانه دارد، اما تفاوت کلیدی آن این است که در الگو qm، برخلاف سر و شانه، خط گردن شکسته میشود و این ویژگی باعث میشود تا این الگو فرصتهای معاملاتی مناسبی ارائه دهد.
نقطه ورود الگو qm کجاست؟
برای بهینهسازی نقطه ورود در الگو qm، بهترین اقدام این است که در نقطه (E)، پس از دریافت تأییدیه کندلی، معاملات خود را فعال کنید. ورود در این نقطه به شما کمک میکند تا معاملهای بهینهتر و با احتمال سودآوری بیشتری داشته باشید. این نکته بسیار مهم است، زیرا ورود به موقع به معامله بر اساس الگو qm میتواند تأثیر قابلتوجهی در موفقیت کلی استراتژی معاملاتی شما داشته باشد.
علاوه بر این، میتوانید از ابزار فیبوناچی برای تعیین نقطه ورود مناسب استفاده کنید. بهترین نقطه برای ورود، سطح 50 درصد فیبوناچی در فاصله میان نقاط C و D است. این سطح معمولا نقطهای ایدهآل برای ورود به معاملات محسوب میشود و به شما امکان میدهد با اطمینان بیشتری در بازار فعالیت کنید.همچنین شما میتوانید از ماشین حساب فیبوناجی برای محاسبه حسابهای خود استفاده کنید.
نکته مهم حتماً صبر کنید تا نقاط کلیدی الگوA ،B ، C، D و E بهطور کامل تشکیل شوند و قبل از آن وارد معامله نشوید. این صبوری به شما کمک میکند تا بهترین و مطمئنترین نقطه ورود را انتخاب کنید و احتمال موفقیت معاملات خود را افزایش دهید.
حد سود و حدضرر الگو qm کجاست؟
یکی از ویژگیهای مثبت الگو qm این است که نیازی به تعیین حد ضررهای بسیار بزرگ ندارد. بهترین نقطه برای قرار دادن حد ضرر، پشت نقطه (C) است. اگر قیمت از این نقطه عبور کند، احتمال تغییر کامل روند بازار وجود دارد. بنابراین، تعیین حد ضرر در این نقطه، هم مطمئن و هم منطقی است.
برای تعیین حد سود، پیشنهاد میشود از سطوح حمایت و مقاومت قبلی بازار استفاده کنید. به این صورت که پس از رسیدن قیمت به هر سطح مهم، میتوانید بخشی از سود خود را ذخیره کنید (سیو سود). این کار به شما امکان میدهد در صورت بازگشت قیمت از سطوح مورد نظر، از معامله خارج شوید و سود خود را حفظ کنید. در نهایت، با تأیید مجدد روند و با مشاهده نشانههای بازگشت، میتوانید بهطور کامل از معاملات خارج شوید.
این روش نهتنها به شما کمک میکند تا سود خود را بهینه کنید، بلکه امکان استفاده بهتر از روندهای بازار را نیز فراهم میکند.
پیشنهاد نویسنده
اگرچه qm به دلیل وین ریت (Win Rate) بالا یکی از بهترین ابزارها برای معاملهگران محسوب میشود، اما باید توجه داشت که استفاده از این الگو در انتهای اصلاحات ریسک کمتری دارد، زیرا در این حالت، الگو در جهت ساختار اصلی بازار شکل گرفته و احتمال موفقیت آن افزایش مییابد.
برعکس، اگر بخواهید از الگو qm در انتهای روندهای اصلی استفاده کنید، با اینکه این الگو وین ریت بالایی دارد، ممکن است عملکرد آن در این سطوح کمتر قابل اعتماد باشد. زیرا در این شرایط، شما در خلاف جهت ساختار اصلی بازار معامله میکنید. با این حال، معاملات در انتهای روند معمولا ریوارد بالاتری دارند، هرچند احتمال استاپ خوردن نیز بیشتر است.
پیشنهاد ویژه برای بهبود عملکرد معاملات خود با استفاده از این الگو، بهتر است از استراتژی انتهای اصلاح (End of Swing – EOS) بهره ببرید. این روش به شما کمک میکند تا میانگین معاملات موفق بیشتری داشته باشید و با ریسک کمتر، سودآوری بیشتری را تجربه کنید.
آنچه در مقاله الگو qm خواندیم:
در الگوی qm، معاملهگران با مشاهده شکست خط گردن و اصلاح مجدد قیمت میتوانند تشخیص دهند که این الگو در بازار در حال شکلگیری است. تفاوت الگو qm با الگوی سر و شانه این است که در الگو qm، خط گردن به طور کامل شکسته میشود، در حالی که چنین شکستی در الگوی سر و شانه دیده نمیشود .الگوی qm به دلیل ساختار ویژه خود، معمولاً ریواردهای مناسبی برای معاملهگران به همراه دارد. تریدرها میتوانند حد سود خود را در سطوح حمایتی و مقاومتی قرار دهند و با رسیدن قیمت به این سطوح، به تدریج بخشی از سود را ذخیره کنند. همچنین، بهترین نقطه برای تعیین حد ضرر در این الگو، پشت نقطه (C) است، زیرا اگر قیمت به این نقطه بازگردد، احتمال تغییر روند به شدت افزایش مییابد.
سوالات متداول
الگو qm چیست؟
الگو qm (Quasimodo) یک الگوی برگشتی در تحلیل تکنیکال است که با شکست خط گردن و اصلاح مجدد قیمت، تغییر روند بازار را نشان میدهد.
الگو qm در کدام سطوح شکل میگیرد؟
این الگو معمولاً در سطوح مهم حمایتی و مقاومتی بازار شکل میگیرد.
این الگو بیشتر در چه روندهایی استفاده میشود؟
الگو qm در انتهای اصلاحات روند اصلی بازار کاربرد بهتری دارد و ریسک کمتری به همراه دارد.
تریدرهای حرفهای، هرگز بیخیال هزینههای کوچک نمیشوند.
هزینههای کوچک در طول زمان، تبدیل به مشکلات بزرگ معاملهگران میشوند.
